گوشه ای می گریستم
عابری گفت:
حالتان خوب است؟
چشم هایم را مالیدم گفتم:
خوبم
تنها تکه ای تنهایی
توی چشمم فرو رفته است.
” مـاهـی هـا نـه گـریـه مـی کـنـنـد نـه قـهـر و نـه اعـتـراض تـنـهـا کـه مـی شـونـد قـیـدِ دریـا را مــی زنــنــد و تـمـام مـسـیـر رودخـانـه را تـا اولـیـن قـرار عـاشـقـی شـان بـــرعـکـــس شــــنــا مــی کــنـنـد … ! ”
” دُنـیــــا پُــر از آدم هـایـی سـت کـه هـمـدیـگر را گُــم کـرده انـد … ! ”
ساده لباس بپوش.. ساده راه برو امادر برخورد با دیگران ساده نباش سادگی ات را نشانه میگیرند برای در هم شکستن غرورت
آره والا
” مـاهـی هـا نـه گـریـه مـی کـنـنـد
نـه قـهـر
و نـه اعـتـراض
تـنـهـا کـه مـی شـونـد
قـیـدِ دریـا را مــی زنــنــد
و تـمـام مـسـیـر رودخـانـه را
تـا اولـیـن قـرار عـاشـقـی شـان
بـــرعـکـــس شــــنــا مــی کــنـنـد … ! ”
” مـاهـی هـا نـه گـریـه مـی کـنـنـد
نـه قـهـر
و نـه اعـتـراض
تـنـهـا کـه مـی شـونـد
قـیـدِ دریـا را مــی زنــنــد
و تـمـام مـسـیـر رودخـانـه را
تـا اولـیـن قـرار عـاشـقـی شـان
بـــرعـکـــس شــــنــا مــی کــنـنـد … ! ”
” دُنـیــــا
پُــر از آدم هـایـی سـت
کـه هـمـدیـگر را گُــم کـرده انـد … ! ”
ساده لباس بپوش..
ساده راه برو
امادر برخورد با دیگران ساده نباش
سادگی ات را نشانه میگیرند برای در هم شکستن غرورت
آره والا