.::. شـــــرق بهشـــــت .::.

گلچینی از اینور اونور...

.::. شـــــرق بهشـــــت .::.

گلچینی از اینور اونور...

67

بچه ای گریه میکرد و میگفت :


هیچ کسی با من بازی نمیکنه!


تو دلم گفتم:


تو بزرگ شو روزگار بازیهای زیادی باهات میکنه


نظرات 3 + ارسال نظر
هنگامه چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 18:51

صیادتیررا رها کرد و آهو آنرا دید ! در نگاه صیاد سفره خالی و فرزند مریضش موج میزد !
و در چشم آهو معصومیت بره اش که منتظرش بود !
بیچاره تیر . . .

هنگامه دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 13:19

از کجا دانستی حال من و


بغضهایم را به آسمان فروختم

خدا به خیر کند باران امشب را

هنگامه دوشنبه 25 آذر 1392 ساعت 19:49

سلام قربونت هیچی نشده اگه این پست و میگی ک برای چند وقت پیش اتفاقش اگه برای کامنتای من و شادی میگی ک دلم تنگ شده بود همین

گریه نکن ک الان دلتنگی تمام شد

امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.